Thursday, April 11, 2013

این نیز بگذرد

از همون حسایی که هی میخای بنویسی اما نمیتونی ذهنتو جمو جور کنی!

کلی فکر میاد توی ذهنت،
به تناسخ فکر میکنی
قبلا چی بودی؟
توی همون #زندگی_قبلی معروف،
به امروزت
همین روزایی که دارن پشت هم میگذرنو تو هر روز میگی فردا حتما فلان کارو میکنم و باز این چرخه روز به روز تکرار میشه!
به این آهنگی که از سر شب بی دلیل رفته رو ریپیت
اصن چرا گوشش میدی مگه مریضی؟!
به همین که به خودت میگی رفتار و کار ِ آدم ها برات مهم نیست و باز حساس میشی
هر روز حساس تر از روز قبل!

هر چی فکر میکنی میبینی الان سال هاست
به قدر سنت این سیکل ادامه داره
این سیکله چرت و پرت ِ زندگیت.

اما به این بیشتر فکر کن که شاید این آخرین پستیه که میزنی آخرین که میخونی...
اینجوری فردا صب که بیدار میشی زندگی برات جدید تر بنظر میرسه!

اره درسته
خودتو گول بزن

1 comment:

  1. "اما به این بیشتر فکر کن که شاید این آخرین پستیه که میزنی آخرین که میخونی...
    اینجوری فردا صب که بیدار میشی زندگی برات جدید تر بنظر میرسه!"
    این دیگه اوج ساده لویی ی آدمه! که با همچین چیزی خودشو بخواد گول بزنه :\

    اما متنت رو دوست داشتم آفرین :-)

    ReplyDelete